رسم کهنه

درخت وعده ی «واعظ» که سبز و عالی بود

حصارباغ دل افروزخوش خیالی بود

گرفت فرصت اندیشه های روشن را

حجاب تیره عجب رسم بی زوالی بود

هزار و سیصد و اندی به جای شادی و رقص

بساط گریه و زاری همیشه عالی بود

صریح و قاطع و محکم صدای پتک دروغ

برای رویش اندیشه کی مجالی بود؟

همیشه دست تطاول ز شاه راه بهشت

چه سرنوشت قشنگی در این حوالی بود!!

هر انچه بر سر ما آمد از مسیر دروغ

به لطف ساده دلی ها و خوش خیالی بود

One thought on “رسم کهنه

  1. محمود کریمی نیا says:

    درود و  وقت به خیر

    آیا موفق به تماس بآقای دکتر آیت اللهی شدید؟
    اگر شماره تماسی از ایشان بدست آوردید لطفا مرا هم
    بی نصیب نگذارید..سپاسگزارم.

    با پوزش از اینکه من خیلی دیر به دیربه سایت سر میزنم.

Comments are closed.