هرچند که پر زخم ترین شاخه ی تاکم
جز آرزوی جوشش می نیست ز خاکم
دنبال کسان رفتم و بی مهریشان کُشت
هر شاخه ی امید که رُست از دل پاکم
ای عشق جوان بخت مدد کن که بجوشد
صد شاخه ی نو از دل هر ریشه ی تاکم
عمریست که خوش جلوه گری میکنی ای عشق
دیریست که بر لحظه ی وصل تو هلاکم
هر جا که روم دشنه ی بیداد کمین است
لبخند تو ای عشق چو یار است چه باکم