چار عنصر ساز و كار شور هستي مي كنند
هر يكي كامل ولي با جمع مستي مي كنند
آب و خاك وباد و آتش يك به يك از كاملان
عاشقانه كارخود با چيره دستي مي كنند
هم زمان با هم به خدمت، گاه گاهي ضدّ هم
در تضادندو چنين خوش، ساز هستي مي كنند
اين عناصر هر يكي در نقش خود، بي نقص و ناب
تا تكــامل كامـــل آيـــد چيــره دستــي مي كنـنـد
روح هستي همچو دريا عاشق هر قطره است
قطره و درياي هستي مي پرستي مي كنند