عارفانه‌ها

معرفت

چو اسب معرفت را هی نمودم همه دشت جنون را

تکامل

تكامل چار عنصر ساز و كار شور هستي مي كنند

بوی بهار

بوي بهار ز خشك شاخه بر آمد جوانه ما خوابيم

روزگار خدائي

روزگار خدائي خــدايــي روزگـاري داشــت روزي با خدا آد م