کهنه لحاف سیاست

گفتی «بگم،بگم»که اضافی شدی تو هم!

مضمون طنز و قافیه بافی شدی تو هــم

از بس که نظـم و نثـر سیاست رقــم زدی

آخــر اسیـر دام قــوافــی شدی تــو هــــم

دیروز تکــیه گاه تو بر عـــرش احتــرام

امروز میــم و دال اضافی شدی تــو هـــم

چندی برای  ملــت ما دُرد تــلــخ و گــَـس

یک چند نیـز دولت صافی شدی تـو هــــم

دیروز «سبز هاله ی نور»ت جهان گشــود

اینک چگـــونه بستـه کلافــی شدی تـو هــم

بس رشته ها که پنبه شد از بهر آن لحـاف

آخر برون ز «کهـنه لحافی» شدی تـو هـم