درخت وعده ی «واعظ» که سبز و عالی بود
حصارباغ دل افروزخوش خیالی بود
گرفت فرصت اندیشه های روشن را
حجاب تیره عجب رسم بی زوالی بود
هزار و سیصد و اندی به جای شادی و رقص
بساط گریه و زاری همیشه عالی بود
صریح و قاطع و محکم صدای پتک دروغ
برای رویش اندیشه کی مجالی بود؟
همیشه دست تطاول ز شاه راه بهشت
چه سرنوشت قشنگی در این حوالی بود!!
هر انچه بر سر ما آمد از مسیر دروغ
به لطف ساده دلی ها و خوش خیالی بود