مصنوعی

در این حصار پر از جلوه های مصنوعی به گوش پنجره ها شکوه های مصنوعی بسی همایش پر زرق و برق و خوش آداب که جلوه گر شده از «اُسوه»

ادامه شعر

گریه در قفس

در قفس مانده دلت روز و شب از مویه گری نگرفتی ز خداوند درونت خبری اشک و ماتم نکند دفع بلا از من و تو حاصل گریه ی ما نیست

ادامه شعر

رسم عاشقی

مگر عاشق ازعشق گردد خجل؟ بزن هِی به گامت نگردد دو دل گذر باید از قلّه ی کفر و دین اگر تا به زانو خَلَد پا به گل

ادامه شعر

دو درخت

زلف آشفته و در هم دو درخت دست در گردن و با هم دو درخت مست و دلداده و خوش ،رقص کنان می برند از دل ما غم،دودرخت

ادامه شعر

اوضاع گرگ و میش

اندر این اوضاع دائم گرگ و میش» گه سیاه و گه سپید افتاد پیش تا جلو داری کند ریش بلند می خورد بر صورت بَی ریش نیش ایکه همچون برّه

ادامه شعر

مدرسه ی عشق

دنیا نبود مزرعه ی ما و منی لافیدن و بیهودگی و بد دهنی دنیا چه بود؟ مزرعه ی رویش عشق روییدن و بالیدن و سایه فکنی در مدرسه ی عشق

ادامه شعر

بهاریّه

آمد بهار تازه چو گل خنده کن عزیز لبخند عاشقانه پراکنده کن عزیز سرشار مهرو عاطفه،لبریز رویشی دل را به شور عشق وصفا زنده کن عزیز *********************** آمد بهار تازه

ادامه شعر

هشتم مارس روز جهانی زن

هشتم  مار س روز جهانی زن ************                    زن درخشد گر  به فضل و علم وعشق                      کی امامت بر زنان گردد حرام؟                      هر زنی را کاین

ادامه شعر

مام ایران،دیروز ،امروز

  مـا م ایران،دیروز، امروز دل پــر از د رد است و خـنـدانـم نمی دانم چرا خــنــده بازار است و گــریـانــم نمی دانم چــرا هــرکه بــر دامان پــُر مهــرم به

ادامه شعر

خر خوشبخت!!

خر خوش بخت!!! خـــري كه بيــن خــران بخـــت محترم دارد بـــه سبــزه زار صــفــا ســور دم به دم دارد به هــر كجا كه رود سور و سات او بر پاست

ادامه شعر

شب یلدا

ای شور همدلانه ای رسم آریایی یلدای عشق و الفت ای آیت خدایی هر تار گیسوانت راهی به سوی نور است سر شار مهر و امّید از صبح روشنایی شب

ادامه شعر

کبوتران قلم

كبو تران قلم   مـــريــد ســاده دل و چشم بستـــه مي خواهد     «كسيـــكــه اّيــيـنه ها را شكسته مي خواهد»   نگـــــاه بـــرده پسنـــد از خليفه هــاي خـــدا هــــمــا

ادامه شعر

نیش روزگار!!

عقرب مکر به هر خانه خزید از دو سه جا تا که هر صاحب اندیشه گزید از دو سه جا زندگی کشت مرا تا نفسی شاد کند نوش  اگر داد

ادامه شعر

کهنه لحاف سیاست

گفتی «بگم،بگم»که اضافی شدی تو هم! مضمون طنز و قافیه بافی شدی تو هــم از بس که نظـم و نثـر سیاست رقــم زدی آخــر اسیـر دام قــوافــی شدی تــو هــــم

ادامه شعر

خنده ی دریا

خـنــده ی دریــا یک شهــر پُــر کرشـمـه و زریــن نـقـابـهـا باجام هــای وعــده  ی رنگـیــن حـبابـهــا ما را بـه سوی چشـمه ی جاری نمی برنــد پاهــای مانــده در ره دیــریــن

ادامه شعر

دو بیتیهای طنز

                         گمان نقشینه ی فکر بکر عالم شده اند باسبحه ووردو ذکر کم کم شده اند عالم به سرا پرده ی اسرار رسید آنان به گمان خویش آدم شده اند

ادامه شعر

شیوه استعمار

اين حيله ي دشمن بود اي دوست خودت دانيتا تفرقه اندازد بر وحدت ايرانيكي خنده كند عاقل بر لهجه ي يارانش!؟پرهيز از اين غفلت ،هشدار زويراني بازيچه شديم افسوس از

ادامه شعر

پرواز عشق

19 فروردين92 مصادف  با اولين سالگرد در گذشت شاعر، مورخ،طنز پرداز و نمايشنامه نويس پر تلاش، جاودان ياد ايرج بقايي متخلص به وفا كرماني مي باشد، زنده ياد وفا كرماني

ادامه شعر

مهرو همدلي

آمد بهار تازه  كه دستي دآوريم سر سبزو شاد تازه گلي ديگر آوريم داروي درد كهنه ي ما مهرو همدلي ست اي مهربان بيا كه غم از دل در آوريم

ادامه شعر